هدف از این تحقیق بررسی مطالعات انجام شده درباره ایده آل های باروری در بین زنان با فرمت docx در قالب 24 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
تعداد صفحات | 24 |
حجم | 56 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فهرست مطالب
پیشینه داخلی
پیشینه خارجی
منابع
مباشری و همکاران (1392) در مطالعهی خود که با هدف تعیین عوامل تأثیرگذار متعدد بر الگوی باروری در خانوادههای تک فرزند و بدون فرزند در شهرستان شهرکرد انجام دادهاند، به این نتیجه رسیدند که سه عامل افزایش هزینهها و فشار اقتصادی، عدم وجود حمایتها و تسهیلات رفاهی از جانب دولت برای فرزندآوری و نگرش غلطی که «داشتن فرزند بیشتر نشانهی فرهنگ اجتماعی ضعیفتر است»، از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر فرزندآوری میباشند که توصیه میشود در سیاستگذاریهای جمعیتی لحاظ گردند. در این پژوهش توصیفی- مقطعی 180 خانم متأهل به صورت تصادفی ساده از مراکز بهداشتی درمانی وارد مطالعه شدهاند. معیار ورود، خانمهای متأهلی بودهاند که حداقل 2 سال از ازدواجشان گذشته، فاقد فرزند بوده و همچنین زوجهایی که فقط یک فرزند بالای 4 سال داشتهاند.
سروش و بحرانی (1392) در تحقیقی تحت عنوان «رابطهی دینداری، نگرش به نقشهای جنسیتی و نگرش به فرزند، با تعداد واقعی و ایدهآل فرزند» به بررسی این سؤال پرداختهاند که عوامل فرهنگی از جمله سطح دینداری در کاهش نرخ باروری تا چه حد مؤثر است و تعداد ایدهآل فرزند از نظر زنان متأهل چقدر است و دینداری چه ارتباطی با نگرش به فرزند و نگرشهای جنسیتی زنان متأهل دارد. در این مطالعه 377 زن متأهل ساکن شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان میدهد که گرچه دینداری رابطهی معناداری با تعداد واقعی فرزندان دارد، دربارهی تعداد ایدهآل فرزند توافق چشمگیری بین زنان متأهل وجود دارد و این امر ارتباطی با میزان دینداری آنها نداشته است. نگرش به نقشهای جنسیتی رابطهی معناداری با تعداد ایدهآل فرزند داشته است که این رابطه با کنترل متغیرهای زمینهای هم، معنادار باقی میماند. نتایج تحلیلهای چند متغیره نشان میدهد دینداری سهم ناچیزی در تعیین تعداد فرزند داشته و فقط 4/1 درصد از واریانس را تبیین میکند و نکتهی درخور توجه آن که تحصیلات به تنهایی تعیینکنندهی 40 درصد از واریانس تعداد فرزندان است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کاهش نرخ رشد جمعیت از عوامل فرهنگی نظیر فرایند جهانی شدن و چرخش ارزشهای جمعگرایانه به فردگرایانه تأثیر پذیرفته است.